سفارش تبلیغ
صبا ویژن
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :62
بازدید دیروز :14
کل بازدید :11390
تعداد کل یاداشته ها : 106
103/9/14
11:41 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
یک دلتنگ[0]

خبر مایه

خواب
تنها خواب، هلیا!
دستمال های مرطوب تسکین دهنده ی دردهای بزرگ نیستند.

پ.ن.: خواب... اگر دلتنگی اجازه خواب بدهد


  
  

دکتر گفت آرام بخش نیاز داری نمیدانست آرام جان گم کرده با آرام بخش آرام نمیگیرد!

 


  
  

کاش وقتی نبودی، خاطراتت هم نبودند... و انتظار واهی بازگشتت


  
  

درد نداشتنت برایم سخت است
درد به اشتراک گذاشتنت کشنده...


  
  

 

تمام پناهم را از دیگران دریغ کردم تا تنها پناهِ تو باشم

غافل از اینکه از من به چیز دیگری پناه میبردی


  
  

خون دل خوردیم تا با هم باشیم

بگذار چند روزی احساس کنم حقیقی هستم و به خاطر منِ حقیقی اون موجودات مجازی رو کنار میگذاری!

نه اینکه من و اونها مجازی هستیم و تا بشه از حقیقت به مجاز رسید، با هر دو هستم و اگر حقیقت مهمتر باشه از هر دو جدا!

دیدی حق دارم مقایسه کنم؟


  
  

برای تولدم یک حافظ هدیه داد که هر روز کنار دستمه اما ممکنه بذارم کنار هدیه هایی که باید بهش پس بدم چون هدیه ها رو پس میگیره!
به یاد اون ارزشی که در "گذشته" داشتیم و فالم به عنوان یک پست وبلاگش نوشته میشد فال میگیرم:

بلبلی خون دلی خورد و گلی حاصل کرد
باد غیرت به صدش خار پریشان دل کرد

طوطی ای را به خیال شکری دل خوش بود
ناگهش سیل فنا نقش امل باطل کرد

قره العین من آن میوه دل یادش باد
که چه آسان بشد و کار مرا مشکل کرد

ساروان بار من افتاد خدا را مددی
که امید کرمم همره این محمل کرد

روی خاکی و نم چشم مرا خوار مدار
چرخ فیروزه طربخانه از این کهگل کرد

آه و فریاد که از چشم حسود مه چرخ
در لحد ماه کمان ابروی من منزل کرد

نزدی شاه رخ و فوت شد امکان حافظ
چه کنم بازی ایام مرا غافل کرد

باد غیرت به صدش خار پریشان دل کرد!! یاد این بیت افتادم که فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش! گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش


  
  

 

دلم آرامش خیالی قبل از عید رو با هدیه ای که ازم پس گرفت میخواد!

یعنی میشه دوباره؟

حتی وقتی نبود آروم بودم که دلش اینجاست


  
  

 

از خواب بیدار شد و صدایم کرد... رفته بودم دوش بگیرم

10دقیقه تأخیر... یعنی کجایی؟ اومدم ببخشید! چیزی شده؟ نه خب نبودی! انتظار داشتم کنارم باشی این شبها که کابوس میبینم...

چشم... از زمانی که سرت رو زمین میگذاری کنارت میشینم تا صبح که بیدار بشی.

مرسی اما فایده ای نداره! 

اره اما من کاری که میتونم برای معشوقم کنم همینه

ممنونم

 

از خواب پریدم و او نبود! اهل کابوس دیدن نبودم اما بعد از اون کاری که کرد هر شب کابوس تلخی میبینم.

خواهش میکنم دلم رو آروم کن! کابوسهای وحشتناکی هستند!

- خوب میشه

- کمکم کن

- خوب میشه

سه هفته بعد بهم گفت: یادت باشه اون کاری که کردم که باعث کابوس دیدنت شد برام دلیل عقلی نداره پس انتظار نداشته باش که دقیقا زمانی که خوابی من چنین کاری نکنم!

 

فاصله ی این 2 مکالمه تنها 2 هفته بود


  
  

 

چقدر حاضری بشنوی "مشترک مورد نظر در حال حاضر پاسخگو نمیباشد" و باز هم زنگ بزنی؟

 

گفت یکبار زنگ زدم جواب ندادی دیگه! خب چیکار کنم؟

 

20بار زنگ زدم و جواب نداد و گفت خب موبایلم تو ماشین بود خب چیکار کنم؟


  
  
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >