هلیا!
قرارِ دل بیقرار، محبوبیست که تمام وجودت شده است! بی او همیشه بی قرار خواهی بود.
پ.ن.: قرارمان ساعت 9 بود و این انتظار چندین دقیقه ای استخوانهایم را خرد کرده است. یک نگاهم به این صفحه و یک نگاهم به گوشی موبایل شاید خبری از تو برسد.
تغییر؟؟ آری؟ خیر؟
هلیا هنوز خوب بخاطر دارم که برای رسیدن به ساعت قرارمان از چه چیزهایی میگذشتی! یادش به خیر صبحهایی که یک ساعت زودتر در ایستگاه راه آهن منتظر حضورت بودم و تو هر لحظه نگران بیقراری من... آیا همه چیز تغییر میکند هلیا؟ همه چیز؟